
اصل اول: از داشتههایتان استفاده کنید
مهمترین قانون کارآفرینی این است که همیشه با هر امکاناتی که در اختیار دارید، پیش بروید. تصور کنید میخواهید آشپزی کنید. اول یک غذای خاص را انتخاب میکنید، مواد لازم آن را بررسی میکنید و بعد برای خریدن آنچه که نیاز است و در خانه موجود نیست به فروشگاه میروید. اما اگر آن مادهی غذایی خاص در هیچ فروشگاهی موجود نباشد چه؟ اگر بین راه بنزین تمام کنید چه؟ اصل اول کارآفرینی میگوید در یخچال را باز کنید، ببینید مواد اولیه چه دارید و غذایتان را با هر چه که هست بپزید! در این حالت احتمال اینکه شما چیزی برای خوردن داشته باشید، بسیار بیشتر است. برای مثال، آمانیکو اورتگا مالک برند Zara کار خود را با تولید تیشرت برای نوجوانان در شمال اسپانیا آغاز کرد. پس از مدتی طراحی تیشرتهایش را خودش انجام داد و بعد با پساندازش کارخانهی کوچکی راه انداخت و اینگونه بود که Zara راهاندازی شد. مطمئناً اورتگا همیشه رؤیای تبدیل شدن Zara به آنچه اکنون هست را در سر میپروراند اما در هر لحظه با امکاناتی که داشت تصمیم گرفت قدم به قدم پیش رود و در مسیر کارآفرینی تجربه کسب کند. این دقیقاً قانونیست که هر کارآفرین موفق باید از آن پیروی کند: پیشرفت قدم به قدم!
اصل دوم: همیشه کم خطرترین راه را بروید
اصل دوم کارآفرینی میگوید در مواقعی که مطمئن نیستید کدام راه برای شما بهتر است، راهی را برگزینید که اگر نتیجهی مورد انتظار را نگرفتید، حداقل کمترین زیان را ببینید. همیشه با حداقل هزینه جلو بروید. در مدیریت کسب و کار امروز، هنگام راهاندازی خط تولید یک محصول نیاز نیست شما برای ارزیابی بازاری که میخواهید وارد آن شوید هزینه کنید. بلکه کافیست فقط از مشتریان بالقوهتان در مورد آن نظرسنجی کنید و یا راه بهتر ، قبل از آنکه محصولی وجود داشته باشد شروع به فروختن آن کنید!
اصل سوم: با رقبایتان شریک شوید
در آموزش کارآفرینی به افراد گفته میشود که نیازی نیست نگران رقابت باشند. کارآفرین موفق میداند که در واقع رقابتی وجود ندارد. حتماً شگفتزده شدهاید و خودتان را در مقابل ردیفی از سرمایهگذاران تجسم میکنید که دارید به آنها میگویید من با هیچکس رقابت نمیکنم و میبینید که آنها به شما میخندند! اما اگر رقابت را در این ببینیم که مشتری اگر محصول ما را نخرد به سراغ رقیب ما میرود، خواهیم دید که اینطور نیست! او محصول مشابه ما را از رقیبمان هم نمیخرد. پس در واقع رقابتی وجود ندارد و نباید زیاد روی رقبا متمرکز شد.
در دنیای واقعی هر محصولی تولید کنید، شرکتهای زیادی وجود دارند که محصولی شبیه به آن را تولید میکنند. کارآفرینی موفق است که به جای ترس از رقبا، با آنها در تجربیاتشان شریک شود. شراکت یعنی کمک کنید و کمک بگیرید و این راه حتما به موفقیت میرسد.
اصل چهارم: از اتفاقات بد، نتایج خوب بگیرید
هرکسی که به کارآفرینی علاقهمند است با این جمله موافق است که کارآفرینی شبیه سوار شدن در یک ترن هوایی است. همیشه اتفاقات پیشبینی نشدهای رخ میدهد که ممکن است احساس کنید دارید به عقب بر میگردید. اما اتفاقات غیر منتظره همیشه بد نیستند. گاهی ممکن است رخدادی که بد به نظر میرسد شما را به راهی هدایت کند که نتایج بهتری به همراه دارد. مدیریت کسب و کار بر پایهی همین قانون است. کارآفرین موفق باید اتفاقات غیر منتظره را به بهترین نحو مدیریت کند تا در نهایت به کمک کسب و کار بیاید.
اصل پنجم: جهان بینی منحصر به فرد داشته باشید
برای کارآفرینی نیاز است نگاه خاصی به جهان داشته باشید و باور داشته باشید که آینده نه پیدا شدنی است و نه پیشبینی کردنی. آینده فقط ساختنیست. در مدیریت کسب و کار، به جای تمرکز بیش از حد روی برنامه ریزی، باید تمرکز روی انجام دادن برنامه ها قرار گیرد.
دیدگاه سنتی در مدیریت کسب و کار این بود که برنامهای بنویسید و سعی کنید مطابق آن پیش بروید. اما این راه دیگر کارایی ندارد. مشکل اینجاست که برنامهها در مواجهه با اتفاقات و مشکلات غیر منتظره به کار نمیآیند و نتیجهی مورد انتظار را ندارند. در آموزش کارآفرینی یاد میگیرید چگونه با هر آنچه در اختیار دارید تجارت خود را شروع کنید و تصمیمات لازم را در میان راه بگیرید.