
اگر به یاد داشته باشید در یکی از مقالات قبلی برایتان از این صحبت کرده بودم که انسانهای اولیه همه کارآفرین بودند. اما به راستی وقتی اینطور بوده، پس چرا ما انسانهای امروزی نباید کارآفرین باشیم؟
واقعیت این است که تنها اقلیتی به فکر راه انداختن کسب و کار جدیدی برای خود هستند . اما چرا افراد بیشتری ، شرکتهایی برای خود راه اندازی نمیکنند؟ چرا عده بیشتری کارآفرین نمیشوند؟ به نظر میرسد مهمترین دلیل ، ترس است. آنها میترسند که حداقل حقوق ماهیانه یا به قول خودمان آب باریکه را از دست بدهند . آنها نمیتوانند ریسک کنند و به این ایمان داشته باشند که خدا انسانها را آزاد آفرید و انسانها هم بایستی آزادانه کاری را که دوست دارند انجام دهند. کار آفرین شوند و خودشان را از قید و بند دیگر انسانها آزاد سازند.
برای یک کارآفرین ترسهای بیشتری وجود دارد
گاهی هم ریشه ترس کارآفرینی، عدم اطمینان از بدست آوردن درآمد مورد انتظار است. آنها فکر می کنند که شاید قادر نباشند از عهده پرداخت هزینه های خود و کسب و کارشان بر بیایید و خدای ناکرده از بیپولی که در زمان راه اندازی کسب و کار جدید برای کارآفرینان بوجود میآید ، به وحشت و ترس بیافتند .
و البته دلایل دیگری که باعث می شود افراد کمتری برای خود کار کنند و به اصطلاح کارآفرین شوند. مثلاً نبود سرمایه اولیه برای آغاز کار. کمبود پول و سرمایه برای کارآفرین مسلما یک دلیل برای شروع نکردن کارآفرینی است. ولی راه های فراوانی برای به دست آوردن سرمایه اولیه وجود دارد که اگر کاآفرین مصر و ثابت قدم در این کار باشد، برای به دست آوردن سرمایه همیشه یک راهی وجود خواهد داشت. گرچه این سخنان شاید برای برخی از دوستان که می خوانند یا می شنوند یک خیال باطل یا یک توهم و یا یک رویا باشد .ولی به یاد داشته باشید که مشکلات مالی همیشه یک جوری حل میشوند.
من هم یک کارآفرین بدون سرمایه بودم
من خودم در اوایل کار هیچ سرمایهای نداشتم. حتی تمام پله های پشت سرم را هم خراب کردم بودم. زمانیکه کارمند بانک بودم و به صورت پاره وقت کار می کردم برای اینکه در کار جدیدم تمرکز بیشتری داشته باشم از کارمندی استعقاء دادم. این کار را کردم تا قادر باشم تمام تلاشم را بر روی کسب و کار جدیدم بگذارم. من میخواستم دیگر متکی به درآمد دیگری نباشم و مجبور بودم شبانه روز کار کنم تا بتوانم درآمد بیشتری از دوران کارمندی داشته باشم. من باید در این مبارزه کارآفرینی پیروز میشدم تا هم خودم و هم دیگرانی که با من بودند از کارآفرینی ناامید نشوند.
کارآفرین اینطور برانگیخته میشود
کارآفرینان با این رویاهای بزرگ بر انگیخته می شوند. اینکه با داشتن آزادی اقتصادی یعنی پول کافی برای خرج کردن و لذت بردن از دنیا ، و داشتن خانه و ویلا ، و رفتن به مسافرت در کنار خانواده ، و داشتن دارایی کافی در زمان بازنشستگی و دهها موارد دیگر برای دیگرانی که هنوز کارآفرین نشدهاند انگیزه ایجاد کنند. کارآفرینان از برانگیختن دیگران برانگیخته میشوند و بیش از لذت بردن از ثروت خود، از گامهای بلندی که در دیگران پدید آوردهاند خوشحال میشوند.
وقتی که برای خودتان کار کنید ، یک نوآور خواهید شد. یا گشنگی میکشید و یا به کمبودهای مالی شما را مجبور به یافتن راه حل میکند. شما یک کارآفرین نوآور میشوید و گر چه برای مدتی اوضاع سخت میگذرد، ولی مشکل بالاخره حل میشود. و وقتی در مسیر کارآفرینی ( تولید ، خدمات ) کارتان را خوب انجام دهید آنوقت است که سرمایه و پول به شما رو میآورد وآینده خوبی خواهید داشت. آنقدر خوب که دیگر حاضر نخواهید بود یک روز هم کارمند دولت بمانید .بله، بهنظر من راه سعادت همه ما در این است که یک کارآفرین خوب شویم.
چرا از زندگی خود بهترین استفاده را نکنید؟ چرا به میزان نیاز سرمایه کسب نکنید ؟ چرا برای خود کار نکنید و اسیر دستورات دیگران باشید؟ شما حق انتخاب دارید و نیازی هم به توانایی یا استعداد بخصوصی نیست ،تنها لازمهی آغاز این کار، شجاعت و نترسیدن از ریسکی میباشد که لازم است انجام دهید.