غلبه بر نگرانی برای کارآفرین

نگرانی کارآفرین

تجربیات من در باره نگرانی های کارآفرینان به این نتیجه رسیده است که بین رنج و سختی بردن و موفق شدن یک رابط نزدیک وجود دارد. کارآفرینان کم توقع، کمتر دچار نگرانی و بدبیاری یا اتفاقات عجیب و غریب می‌شوند. معمولا کارآفرینانی که جاه طلبی بیشتری دارند، قبل از کسب موفقیت، یا مشکلات بزرگ و کوچکی روبرو می‌شوند و دوران تلخ و طولانی نگرانی های عمیق را طی می‌کنند. خود من، در اوایل شروع تولید چون با برخی قسمت‌های روند تولید زیاد آشنا نبودم باعث شد تا خسارت‌های هفتگی متوجه ما شود. دوبار کارخانه ما آتش گرفت، لذا هرچه رنج و تلاش، پشتکار و جدیت در کار بیشتر باشد، لاجرم پاداش و سود نهایی هم بیشتر خواهد شد.

اساسی‌ترین گام کارآفرین

همان گونه که در تاریخ و ادوار گذشته افراد دقت کنید می بینید که کمتر شغلهایی ثبت شده است که در مراحل اول شکل گیری، با مشکلات غیر عادی و پستی و بلندی‌های معمولی مواجه نشده باشند. مشکلاتی که واقعا رفع آنها فقط عشق و ایمان و شجاعت و نترسیدن فراوان می خواهد. لذا به نظر می‌رسد سخت ترین و اساسی ترین گام برای یک کارآفرین موفق و قدرتمند، تصمیم گیری برای راه اندازی یک کسب و کار در شروع کار است. چون شروع به شجاعت و پشتکار زایدالوصفی جهت نترسیدن و همراه با همت زیادی نیاز دارد. کارآفرین تازه کار واقعا نمی تواند در تمام مشکلات پیروز شود و جوابگوی هر حادثه غیر مترقبه‌ای باشد،چرا که هیچ امنیت و تضمینی برای کارآفرین وجود ندارد که اگر ریسکی کرده و واحد تولیدی راه اندازی کرد میتواند به تنهایی با همه مشکلات مقابله کند؛ و لذا همه کار با خطر شروع می شود و انبوهی از ناشناخته ها .

یک کارآفرین تنها، مشکوک، و به قول بعضی از افراد دیوانه شده است که دارد این کارها را انجام می دهد. چون این کارآفرین تنها فقط به خودش اعتماد دارد، به ایده‌ایی که به آن ایمان پیدا کرده و به رویا و خیالی  که مثل یک لنگر به آن متکی شده است. اما احساسات کارآفرین در اوایل کار و شادی از ایجاد کسب و کار که بر جان و روح تازه کارآفرین مستولی گذشته کم کم جای خود را به شک و دو دلی عذاب آور می دهد. نگرانی های کارآفرین از همان روز اول که «اگر این کار نگیرد چگونه حقوق کارمندان و کارگران را تامین کند»، «چگونه آخر هرماه یا سال پرداخت بدهی به بانک را انجام دهد»  و «چگونه مواد اولیه مورد نیاز از داخل و خارج کشور تامین نماید» و هزاران مساله دیگر برای کارآفرین عذاب آور می شود و از همان روز اول ناراحتی و درد شروع میگردد.

نگرانی اول کارآفرین: نگرانی از اینکه نادان به نظر برسد

شروع یک کسب و کار و اداره آن توسط یک کار آفرین وظیفه های پایان ناپذیری دارد که بایستی هر روز توسط کارآفرین انجام شود چون هر کاری که برای اولین مرحله انجام میشود به احتمال زیاد کم و کاستی یا خراب از آب در آمدن یا مورد توجه مشتری قرار نگرفتن بو جود می آید .  لذا هیچ کس در اولین قدمی که بر میدارد موفق نیست چون این راه ها را قبلا طی نکرده.

من یادم می آید که اولین قرارداد نصب عایق را که با یکی از شرکت های ساختمانی منعقد کردم. مشتری پیش پرداختی از بابت کار به من داده بود و در قبال آن از من رسید و قبض میخواست وقتی پس از دریافت آن پیش پرداخت دیدم مشتری منتظر چیزی می باشد از او پرسیدم کار دیگری بایستی انجام دهم؟ چون آن مشتری خودش از سوابق طولانی برخوردار بود به من گفت: این وجهی را که گرفتی بایستی در قبال آن رسیدی هم به من بدهی تا من آن را به حسابداری شرکت بدهم که شما از من پیش پرداخت دریافت کردی. لذا در آغاز کار زیاد نیاز نیست خیلی آگاه و مسلط به نظر برسید و کم کم بر اثر مرور زمان یاد میگیرید که چگونه کارها را انجام دهید.

نگرانی بعدی کارآفرین: نگرانی از جواب های منفی

معمولا در کسب و کارهای تولیدی یا خدماتی بایستی سفارش یا قراردادی را منعقد نمایی و این کار همه کارآفرینان را دچار ناراحتی شدیدی می کند که باید بر آن غلبه کنند. تلاش برای گرفتن سفارش و بستن قرارداد و خجالت کشیدن از شنیدن جوابهای منفی از مشتریان همه کارآفرینان را دچار ناراحتی و پشیمانی شدید میکند که کارآفرین بایستی با آن آشنا شود. چرا که در بعضی از کارها تا رسیدن به مرحله قرارداد و گرفتن سفارش شاید لازم باشد چندین بار به آن کار مراجعه کنی و هر بار هم جواب نه بشنوی تا بتوانی نسبت به بستن قرارداد موفق شوی و از کار خودت خسته نشوی.

یادم می آید یکبار جهت ویزیت یکی از کارها در شهرستانی به یک مجتمع بزرگ مراجعه کردم مدیر مجتمع یک مردی کوتاه قد و نسبتا چاق و بد اخلاقی بود. بعد از مراجعه من به ایشان قبل از اینکه مطلبی یا نمونه عایق به ایشان نشان دهم ناگهان سر و صدا ایشان بالا رفته و گفت: «آقا چندبار به شما بگوییم که سقف ما احتیاج به عایق ایزوگام شما ندارد و ما میخواهیم سقف را عایق دیگری انجام دهیم؟!» و سریعا درب را به رویم بست و من مجبور شدم از مجتمع بیرون بروم. بار دوم با یکی از دوستان مطرح کردم که این مجتمع حدود دو هزار متر مربع  ایزوگام نیاز دارد و شما با این مدیر مجتمع آشنا هستید ؟

دوست من این مسئولیت را قبول کرد و به اتفاق نزد ایشان رفتیم و موفق شدم نظر ایشان را جلب کنم و بتوانم قرارداد را منعقد نمایم. لذا در اوایل کار تا  مشتری به شما اعتماد و اطمینان کند و بتوانید قراردادی با آنها ببندید شاید لازم باشد چندبار رفت و آمد کنید و هر بار هم جواب منفی بشنوید، ولی یک کارآفرین نباید از شنیدن جواب منفی از آن موضوع به سادگی رد شود. جواب رد شنیدن در حضور جمع از این هم تحمل ناپذیر تر است. لذا هر کارآفرین تازه کاری که میخواهد کالا یا خدمتی را ارائه کند با چنین برخوردهای تلخی روبرو خواهد شد. و درمان این تلخی‌ها داشتن تحمل کافی برای جواب رد شنیدن است که به مرور زمان شما را قوی و قوی تر و محکم تر و قاطع تر و قانع کننده تر از قبل می کند.

نگرانی بعدی کارآفرین: نگرانی از بی پول ماندن

 بی پولی کارآفرینولی بدتر از جواب رد شنیدن از مشتریان، بی‌پولی است. هیچ مشکلی ناگوارتر و دردناکتر از بی پول بودن نیست؛ فکر بی پولی اراده و عزم و جزم را نابود می کند. فکر بی پولی باعث میشود ترس در وجود آدم رخنه کند و منفی بافی قوت بگیرد. چون هیچگاه انسان به این سرعت نومید نمی شود و دست از هدف نمی کشد .

بسیاری از کارآفرینان از این درد فرار می کنند و هرگز به فکر راه اندازی دوباره کسب و کار نمی‌افتند چون نمی خواهد هرگز دیگر روزها و شب های پر از اضطراب و نابود کننده که تا صبح پلک روی پلک نمی گذاشت را تجربه کند. برای تعریف این تجربه تلخ هیچ عبارتی بهتر از اضطراب نیست. چون خودم یک بار در سال 73 این اتفاق برایم افتاد و در کتاب داستان زندگی کارآفرینی مفصل تعریف کردم لذا برخی از کارآفرینان چنان این موضوع را مدیریت میکنند که دچار این بلا نشوند. کسب و کارهای کوچک معمولا میتوانند بدون نقدینگی کارشان را انجام دهند و همچنین  بعضی از کسب و کارهای بزرگ تر که توسط سازمانهای دولتی حمایت می شوند میتوانند بدون داشتن هیچ گونه استرس و نگرانی به کارشان ادامه دهند، چون اگر اتفاقی برای آنها بیافتد مسئولیتی متوجه مدیران آن سازمان ها نسبت و این سازمانها معمولا از کمک‌های عمومی و دولتی حمایت میشوند. اما کارآفرینان بخش خصوصی با بیشترین و شدیدترین مشکلات مالی دست و پنجه نرم می کنند و در چنین مواقعی هیچ کس به فریاد آنها نخواهد رسید و در اوج مشکلات مالی بعضی ها تسلیم می شوند و بعضی ها می جنگند، لذا کسانی که می جنگند و ادامه می دهند بی شک موفق خواهند شد و آنهایی که تسلیم می‌شوند شکست را قبول می کنند.

از کمبود مالی که در اولین کسب و کارم با آن مواجه شدم  برایتان نقل کردم ( کتاب داستان زندگی یک کارآفرین ایرانی ) که پول نداشتم بتوانم نسبت به پرداخت قبض های آب و برق و گاز و تلفن انجام دهم. با همه این مشکلات توانستم دوباره ادامه دهم و از نو شروع به کار کنم. با همه مشکلاتی که پی در پی با آن روبرو می شدم که حتی یک بار چندین ماه بدون هیچ درآمدی طی کردم . حتی بعداز آن شکست چند ماهی هیچ شرکتی نداشتک که با آن کار کنم اما ادامه دادم .

وقت هایی وجود داشت که حس میکردم تحملم تمام شد، برخی مشکلات خیلی بزرگ به نظر میرسیدند و احساس میکردم اراده لازم برای شروع دوباره را ندارم. ولی هربار پس از بررسی کوتاهی از اوضاع و احوال راه فراری را پیدا می کردم . هرچقدر اوضاع وخیم تر به نظر برسد اگر خوب جستجو کنی همیشه امید وجود دارد. کمبود مالی به نظر من یک امتحان الهی است چرا که گذر از این دوران نیازمند نوعی از مقاومت و شجاعت می خواهد .

اوضاع مالی یک کارآفرین بالاخره خوب می‌شود

من بر اساس تجربیات شخصی و تجربیات دیگر کارآفرینان موفق به این نتیجه رسیده‌ام که اوضاع مالی بالاخره یک روزی خوب می شود، پول همیشه از یک جایی می رسد و شما مثل یک ستون ثابت در جای خود می مانید و در سکوت مشکلات را تحمل می کنید و ایمان دارید که همه چیز روبراه خواهد شد و چنان که بارها اتفاق افتاد اوضاع هم روبراه خواهد شد.

اگر به قدر کافی چیزی را دنبال کنید تجربه پیدا خواهید کرد و به مرور زمان خصلت های ناخوش که مانع موفقیت شماست از شخضیت شما دور خواهند شد؛ مانند بی ادبی، حس برتری جوئی و خوش بینی زیاد از حد از بین می رود. چرا که عقاید بیهوده و افکار غیر عملی جای خود را به واقع گرایی می سپارند.

درباره نویسنده

من فرامرز بزرگی با بیش از ۳۵ سال تجربه موفق در حوزه کسب و کار در این وبسایت قصد دارم مطالبی بسیار آموزنده و کاربردی را با شما دوستانم به اشتراک بگذارم.

مطالب مرتبط

نظر بدهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

-- بارگیری کد امنیتی --