اولین اصول یک کارآفرین موفق، صداقت و درستکاری است. متاسفانه، امروز بسیاری از کارآفرینان تازه کار می خواهند از راه میانبر عبور کنند و راهی که بزرگان کسب و کار آن را با درستکاری و صداقت انجام می دادند به فراموشی سپرده شده است. از درستکاری فقط حرفهای خوبی بجا مانده و از عمل به آن خبری نیست. من در این مقاله قصد دارم که تا حد امکان به این اصل مهم بپردازم، چرا که برای کارآفرینان انجام این اصل اولیه به مثابه مرگ و زندگی میباشد. تعهد به درستکاری را کارآفرین باید حس کند، باید درستکاری و تعهد کارآفرین فراتر از حرف باشد و از عمق وجودش برآید.
نداشتن درستکاری و صداقت
- ۱- تقلب در فروش کالا فرعی به جای اصلی
- ۲-کلاه گذاشتن سر مشتریان در مورد قیمتها
- ۳- کم فروشی
- ۴- فروش کالای بدون کیفیت و دهها خطاهای دیگر که امروز در جامعه رواج دارد.
این خطاهای اخلاقی را هر چه بنامیم، اگر افراد یا شرکتها این کارهای بی اخلاقی را انجام دهند در دراز مدت موفق نخواهند شد، ولی در عوض افراد و شرکتهایی رشد می کنند که در دراز مدت راه درستکاری و صداقت را طی کنند . بسیاری از کارآفرینان تازه کار، منافع خود را مهمتر از منافع مشتریان خود می دانند و به این علت که تقلب و عدم صداقت به معنای ضد خدمت و ضد ارزش میباشد، در واقع رفتار متقلبانه، یک حرکت قطعی برای شکست خوردن است. اگر کارآفرین به این کارهای ضد ارزش ادامه دهد قطعا و به یقین بداند که در آیند یک روز به زمین خواهد خورد.
عاقبت کارآفرین متقلب
در سالهای ۱۳۸۰ تا ۱۳۹۰ تعداد زیادی از شرکتهای تولید کننده عایقهای رطوبتی در کشور ما وجود داشتند که کالای تولید شده آنها از نظر کیفیت پایین بوده و متاسفانه مصرف کننده هم از نظر کیفی آگاهی نداشت و تولید کنندها از این عدم آگاهی مشتریان سوء استفاده کرده و پول خوبی هم بدست آوردند. اما مردم به مرور زمان متوجه تقلب و کلاهبرداری آنها شدند و امروز نامی از آن شرکتهای در سطح کشور به گوش نمی‌خورد.
شناخت خوب از بد برای کارآفرین
کارآفرین تازه کار تنها یکی دو بار می تواند تقلب کند یا سر مردم کلاه بگذارد، مردم قطعا به واقعیت پی می برند و مرحله بعد با آن شخص یا شرکت متقلب معامله نخواهند کرد. پس اگر مردم دیر یا زود پی می‌بردند که گول خورده‌اند و اگر همیشه واکنش مشتریان قهر است، پس چرا ما کارآفرینان بایستی باز هم از چنین خط و مشی اشتباهی پیروی کنیم؟ برای انجام این کارها چه دلیلی وجود دارد مگر اینکه احمق باشیم و به روندی که زیان دایمی کسب و کارمان و از دست دادن مشتریان وفادارمان منجر می شود ادامه دهیم .
حال این پرسش مطرح است که چرا بسیاری از کارآفرینان رشد نمی کنند و به سختی به حیات خود ادامه می دهند و اگر هم بمانند هیچ وقت به بلوغ نمی رسند؟ علتش دقیقا روشن است که بسیاری از این کارآفرینان کسب و کارشان را بر اساس فریب دادن و تقلب کردن و کلاه برداری بنا کرده‌اند. از آنجائیکه یک کارآفرین برای موفقیت خود دائما باید پیش از آنکه سابقه پایبندی به قانون را داشته باشد، باید سابقه عدالت و انصاف را کسب کند. چرا که مردم دوست دارند در جریان امر تازه و در کوران حوادث جدید باشند. از این گذشته مردم از انتقال دانسته های خود در مورد یک کالا به دیگران لذت می برند، آنها عاشق تعریف کردن یک کالای خوب در بازار می باشند که بتواند به دیگران کمک کنند.
به عنوان یک کارآفرین همیشه به یاد داشته باشید…
کارآفرینان بایستی به خاطر داشته باشند که حرف مردم برای کسب و کارهای تازه واقعا حیاتی است، چرا که مشتری راضی از یک خدمت یا یک محصول جدید خود به یک فروشنده آن کالا تبدیل می شود. مشتری خشنود یا راضی خودش یک دارائی برای کارآفرین محسوب می شود که فوائد بسیار زیادی برای کارآفرین دارد و این مشتری راضی از هر نوع تبلیغات و آگهی‌هایی که بایستی هزینه زیادی انجام دهد بهتر است. مشتری راضی بدون هیچ گونه هزینه ای مشتری های جدیدی به کارآفرین معرفی می کند.
لذا وقتی کارآفرینان با مشتریان خود خوب رفتار نمی کنند و یا کم فروشی یا تقلب انجام می دهند ، خود را از داشتن قدرتمندترین حمایت کننده محروم می سازند. کارآفرین از مرز موفقیت ، رکود ، استرس و ورشکستگی پا فراتر نخواهد گذاشت مگر آنکه پشت سر کارآفرین پر از حرفهای مثبت و خوب باشد. همانطور که هیچ کارآفرینی بدون صداقت نمی تواند تعریف مردم را پشت سرش داشته باشد ،هیچ مشتری‌ای هم به گول خوردن خودش افتخار نمی کند. به نظر میرسد که بسیاری از کارآفرینان نمی توانند تفاوت بین درست و نادرست را تشخیص دهند. آنها آنچنان به منافع شخصی خود عادت کرده‌اند که استفاده از روش های ناپسند به نظرشان تقلب و کلاهبرداری نمی آید و مهم برای آنها فروش محصول یا گرفتن سفارش تولید است.
خطای رایج یک کارآفرین
کارآفرینان نباید ادعاهای واهی بکنند، قول بی مورد یا برآورد نادرست ارائه دهند ،و هرگز هم نباید اطلاعات گمراه کننده به زبان بیاورند یا نشر دهند. کارآفرینان تمایل دارند که کالا یا خدمت خود را زیاد تعریف و تمجید کنند و از اینکه کسی انگشت اتهام به سوی آنها اشاره کند تعجب کرده و عصبانی می شوند. همانطور که گفتم کارآفرینان خطاهای خود را با انگیزه های منفعت طلبانه بیان می کنند ، البته قابل درک میباشد که کارآفرینان تازه کار معمولا سخت تحت فشار زیادی قرار دارند. بعلت بدهی های بانکی و چکهای داده شده جهت خرید کالا یا پرداخت حقوق کارگران در آخر ماه و دهها موارد دیگر که کارآفرین دارد متاسفانه کارآفرین چشم بصیرت را بسته و به راحتی اصول را به خاطر سر پا ماندن برای مدت کوتاه زیر پا می گذارد.
اشکال کار همین جا است که متاسفانه به مرور زمان دروغ های کوچک تبدیل به خیانت های بزرگ می شوند. توصیه من به کارآفرینان تازه کار این است که عادت کنند درک درستی از ادعاهای خود داشته باشند و با آگاهی کامل خود را به پیش ببرند، همیشه اول خودتان و بعد مدیران و کارمندان را در قبال نادرستی و خیانت، به دقت تحت نظر داشته باشید چرا که تا وقتی باور نکنید صداقت و درستکاری باعث رونق همه کسب و کارها جدید است ، هرگز از دیگران جلو نخواهید زد، بلکه بایستی خاک افرادی که از شما جلو می افتند بخورید.
من کارآفرینان زیادی را در این چند سال اخیر دیدم که به روش های نادرست متوسل شدند و در نهایت به نابودی و از بین رفتن آن کسب و کار منجر شدند و این مشکلی است که در بین بعضی از کارآفرینان تازه کار و قدیمی وجود دارد. کارآفرین موفق کسی نیست که فقط در مدت یک یا دو سال در کسب و کار به هر شکلی پول زیادی بدست آورد و یا پیش گام در یک زمینه تجاری یا تولیدی باشد، بلکه کارآفرین موفق کسی است که در زمینه‌ای پر رقابت، در صداقت و درستکاری از همه جلو بزند، و احترام برنده کسب و کار و خود و جامعه ای که در آن زندگی می‌کند را نگه دارد.
